umarım keyifle dinlersiniz ..
sözlerinide yazalım tam olsun ..
[FONT="]کویتی پور [/FONT]اشک من
ای اشک غم بیا و یاری کن
خون دلم ز دیده جاری کن
خون دلم ز دیده جاری کن
خوشکیده شد جوانه ی جانم
این کشته را تو اب یاری کن
این کشته را تو اب یاری کن
بیا برادر سر به شانه ام بگذار
که تو بنالی سر و من بگریم زار
بیا برادر سر به شانه ام بگذار
که تو بنالی سر و من بگریم زار
سایه غم در اشک من پیداست
سوز دله من از سخن پیداست
سوز دله من از سخن پیداست
اینجا گلی دگر نمی روید
از آفتی که در چمن پیداست
از آفتی که در چمن پیداست
بیا برادر سر به شانه ام بگذار
که تو بنالی سر و من بگریم زار
بیا برادر سر به شانه ام بگذار
که تو بنالی سر و من بگریم زار
نه سایه ی سردی که کسی در ان بیاسیاد
نه شوق خوشحالی که لبی به خنده بگشاید
نه عابری پیداست نه کاروان مانده
نه خیمه ای پیداست نه سایبان مانده
به سرخی خونی که تا ابد جاریست
شقایقی پرپر به پای هر خاریست